بنیابنیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

بنیا دختر بی همتای من

یه روز بی تو دوباره

الان ساعت 8 شبه  من خونه خاله ارغوان هستم فردا ساعت 6و30 باید بیمارستان شهید رجایی باشم و امشب تهران موندم و نرفتم کرج و قرار بود تو رو بابامحمد بیاره تهران اما نشد و من نشستم و به تمام دنیا بچگونتون فکر می کنم  امشب تو بی منو بابات می خوابی دخترممممم ناراحتممممممممممممممممممم
18 آذر 1392

روزهای ابانی ما

روزهای ابانی ما روزهای خوبی بود ما دو تا سفر داشتیم برای عروسی دختر خالم رفتیم کرمان که خیلی به تو خوش گذشت همش بازی مهمانی یه شمال رفتیم خانوادگی که هرروز بازی پارک دوتا تولد گرفتیم و روزهای خوبی بود برات عکس می زارم فقط بوس زیاد سفر ما به کرمان که راه برگشت اوضاع هوا خوب نبود و ما مجبور بودیم باتو بازی کنیم که نترسی و...  شاید باورت نشه عکسهای این پست تا الان 7 بار گزاشتم پریده   دوتا تولدی که گرفتم برات یکیشو شدید تب داشتی اصلا به ما خوش نگذشت  دیکه داری بزرگ میشه من عاشق بزرگ شدنت        ...
11 آذر 1392

این روزها و ....

نوشتن دوباره خیلی سختهههه 4 ماه نبودم  راستش اصلا نمی دونم باید وبلاگتو بنویسم یا نه ؟  اوایل با عشق خودم می نوشتم اما الان احساس میکنم که شاید هیچوقت نخونی می خواستم بیام و دی اکتیوش کنم  اما با خودم گفتم تا زمانی که خاطراتت یاد نیست می نویسم نظر شما چیه ؟ ما مراسم طولانی برای خاله ارغوان داشتیم و یک ماه درگیر خرید جهاز و لباس و دیگه عروسی.... بودیم که  خیلی هم خوب سخت بود کلی مهمون داشتیم و روزهای شیرین سخت بگم کلی من گریه کردم و خیلی حس سختی بود و....... ازش نمی تونم عکس بزارمممممم فقط عکس خودت و عسسلم اوینا   بعد به طور غیر منتظره مراسم ازدواج دایی امین بود که با یکی از سرشناش ترین ادمهای کرمان وصلت ک...
3 آذر 1392

المان رفتن بابا محمد

دختر نازم  بابای بخاطر نمایشگاه مدیکا المان رفته المان عمو احسان هم 2 هفته ای هست که عراق رفته پس تو و اوینا گلی یه چند وقتی بابا تون نمی بینید باید براشون دعا کنیم کاراشون خوب پیش بره به نظرم وقتی ادم ازدواج می کنه زوج میشه دیکه تنهایی جایی میره بی کسههه انگار یا فکر منه  رفته بودم خونه خاله ارغوان به قول تو خاله نسرین چون اسمش سخته نمی تونی بگی   با این حالی که هر نیم ساعت با بابایی حرف می زدیم اما احساس تنهای میکنم در حدزیاد  انشاله این یه هفته زود بگذره عشق من و تو برگرده به سلامتیی امین  ...
3 آذر 1392
1